سر کلاس معارف بودیم
وسط امتحان کتاب باز کردم
بغلیم گفت تقلب می کنی؟
گفتم پ نــه پ دارم درس می خونم
رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم
یارو میپرسه نذریه؟
میگم پ ن پ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش
رفتیم رستوران
گارسون : چیزی میل دارین
من : پَ نَ پَ اومدیم ببینیم اگه تو اشپزخونه چیزی کم دارین بریم بگیریم
پسر خالم با فک و فامیل خودش و نامزدش رفته محضر !
حاجیه می گه سلامتی اومدین عقد کنید؟
اونم در اومده گفته پـَـــ نــه پـَـــ اومدم نن جونمو برای شما صیغه کنم ، اینارم آوردم شاهد !
پشت این بـغض سنـگین
بیدی نشسته کــــه خیـــال میکرد
بـــا این بـــادهــــا نمیلرزد …
وقتی نخواستنت…
آروم بکش کنار …
غم انگیز است اگر تو را نخواهد
مسخره است اگر نفهمی
احمقانه است اگر اصرار کنی . . .
گاهی دلگرمی یک دوست آنقدر معجزه میکند
که انگارخدا در زمین کنار توست . . .
گاهی “دوست داشتن” پنهان بماند قشنگ تر است
دوست داشتن را باید کشف کرد ، درک کرد و از آن لذت برد . . .
دعایمان با سقف گناهانمان برخورد می کند
و دلمان را خوش می کنیم که صلاح نبود
دلم روشن هست که می اید
و کمرنگ میشود اندوه کشنده روزهایی که گذشت
شک کرده بودم کسی بین ماست !
حالا یقین دارم من بین دو نفر بودم!
چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من!