کـــســـی که ســلــول انــفـــرادی را ســاخــت
مـــی دانــســـت ســـخــت تــــریــن کـــار انـــســـان
تحـــمـــل خــویــشتــن است . . .
هر چه میخواهد دل تنگت ، ســــــــــــــاکت
کسی درک نخواهد کـــرد…
برای حرفی که میزنی فکر کن
چون دلی که بشکند صدایش را نمیفهمی
ولی نفرینش به زمین می اندازدت
من بدهکار توام ای مادر
همه جانی که به من بخشیدی
لحظاتی که برای امن من جنگیدی
و بدهکار توام عمرت را
روزهایی که ز من رنجیدی
اشک ها دزدیدی و به من خندیدی
من بدهکار توام ای مادر
این روزا از هر دستی که بدی
از همون دست بدهکار میشی !
آرام بر گونه هایم میلغزد تاوانِ بی فکری های دیروز
کاش بیهوده نمی تاختم !
بر آنم که هم قافیه بودن
“مرد” با “درد” اتفاقی نیست
آنان که کهن شدند و آنان که نوند
هریک به مراد خویش لختی بدوند
این کهنه جهان به کس نماند جاوید
رفتند و رویم و دیگر آیند و روند
حکیم عمر خیام
در زندگی محتاج یک چیزم :
خنده های مادرم …
برای حرفی که میزنی فکر کن
چون دلی که بشکند صدایش را نمیفهمی
ولی نفرینش به زمین می اندازدت