ساده زندگی کردم
اما مرگم مشکوک به نظر خواهد رسید
پیدایم میکنید
با ناخنهایم، با موهایم و استخوان دلم
که گودالی تاریک را روشن کرده است.
می خواستم بمانم،
رفتم.
می خواستم بروم،
ماندم.
نه رفتن مهم بود و
نه ماندن ..
مهم
من بودم
که نبودم .
در چشمهایت ابر می روید
و در دستانت ماه
شب در من نهال باستانی ِ ترا می پَروَرَد
با شکوفه های ِ ماه و اشک .