عشق
چنان به ناگهان
که سنگی
از آسمان
اگر عقل امروزم را داشتم
کارهای دیروزم را نمی کردم . . .
.
.
.
.
.
.
.
.
ولی اگر کارهای دیروزم را نمی کردم
عقل امروزم را نداشتم.!!
به دیدارم بیا
من
دلم
تنهاییم
انتظارت را میکشیم
نه
نیا ، میترسم غرق شوی اینجا میان این همه نبودنت !!
زمین گرد نیست !
مگر می شود
تو هروقت دل ات خواست
شلیک کنی
و تنها جغرافیای تن ِ من
سُرخ شود !
دستم را
نمی توانند بخوانند
دستهای من
شعر منتشر نشدۀ توست
ساده زندگی کردم
اما مرگم مشکوک به نظر خواهد رسید
پیدایم میکنید
با ناخنهایم، با موهایم و استخوان دلم
که گودالی تاریک را روشن کرده است.