وقتی با مشتهایش قلبم را می شکست تمام فکرم این بود ک نکنه تیکه های شکسته ی قلبم دستش را ببرد
.
ماهی هم به ارزوی دیرینه اش رسید
پرواز
وچه چنگال تیزی داشت عقاب…
.
تو را درفنجان قهوه.تورا در لابه لای خطوط دستم جستجو میکنم
انزوای کدامین دعای ناخوانده نشسته ای
که هنوز پیدایت نکرده ام…
.
هر روز فاصله ها را طی میکنم برای دیدارت،نازنین هیچ وقت تنها نماندم با یادت
.
در زمستانی ترین فصل دلم پیدایت شد،تابه حال بهار را این چنین حس نکردم،تو که آمدی نمناک شد چشمانم ،نهراس اشک شوق دل میریزم
.
اس ام اس عاشقانه
.
بدترین روزها را در انتظار گذراندم،پس کی پا میگذاری در حریم این دل. .
.
دوباره عاشقی،دوباره راه افتادم به سویت،دوباره بهانه دل عاشقم شد نبودت
.
نیستی ببینی آتشی برپاست در دل،سوزاندن کار توست وماندن و اشک ریختن کار من
>>|| لطفا برای مشاهده ادامه ی اس ام اس ها به ادامه ی مطلب بروید ||<<
.
خیلی عذابه؛کسی که دوستش داری و عاشقشی دلت رو بدجور میشکنه اما هنوز وقتی یاد خاطرات خوبی که باهاش داشتی میفتی خنده رو لبات میاد،این چه عشقیه….
.
به نام قایقی که باامواج میجنگدتابه انتهای قلبم برسد.ازدوربرایت دسته گلی میفرستم بویش عطردوستی وپیغامش غم ودوری است!
.
تو را آرزو نخواهم کرد، هیچ وقت!
تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که
خودت بیایی، با دل خود، نه با آرزوی من
.
دید ما کوچه ی تنگیست که چرایش چشم است
چشم ما گوش
عقل ما حرف سر کوچه
سر بازار ، چشم ها را باید شست . . .
.
.
سرخی چشم کبوتر دانی ک ز چیست ؟؟؟ نامه ام میبرد و بر درد دلم خون میگریست
.
کفرم را که در می آوری……. ایمانم به عشق بیشتر میشود…..
.
خدایا به که گویم ماجرای حسرت تنهایی خود را که دنیا درددل دارم ولی از بغض خاموشم.
.
هیچ هم برای خودش عالمی دارد….↳
وقتی همه هایت هیچ میشوند…آنوقت هیچ برایت یک دنیاست…
.
تو سکوت شب تنها شدم،اسیر قفس غمها شدم،امروز هم بی تو گذشت ،باز منتظر فردا شدم.
.
تاجدایی ها نباشد کس نداند قدریاران را کویرخشک میداند بهای قطره باران را…
.
همیشه برای کسی بخند که میدونی به خاطر تو شاد میشه… واسه کسی گریه کن که میدونی وقتی غصه داری و اشک میریزی برات اشک میریزه… برای کسی غمگین باش که در غمت شریکه…عاشقه کسی باش که دوستت داشته باشه
.
اس ام اس عاشقانه
.
سعدی شیرین سخن می سراید:دوست دارم که بپوشی،رخ همچون قمرت تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت!جرم بیگانه نباشد، که تو خود صورت خویشگر در آیینه ببینی، برود دل ز بَرَت!بارها گفته ام این روی، به هر کس مَنُمایتا تامل نکند دیده ی هر بی بصرت
.
چه بی تابانه می خواهمت ای دوریت ازمون تلخ زنده بگوری .شاملو
.
خوار همیشه مواظب گلشه که اگه بهش دست بزنی خونتو میریزه همیشه خارتم گلم
.
دیوار ها هم عاشق میشوند،
یادگاری ننویسید
اگر قصد برگشتن ندارید . . .
.
نشسته ایم و داریم با هم نقطه بازی میکنیم…!
خودم و دلم را میگویم…!
زبان نفهم،نمیفهمد قواعد بازی را…!
تمام خانه ها را با اسم تو پر میکند…!
.
ازبس تو رو میخوام انقدر دوست دارم که یه لحظه دل تنگیت رو طاقت نمیارم
.
خوشحالم که هنوز معمای سبز رودخانه از دور برایم حل نشده است!
آری
از شوق به هوا میپرم و خوب میدانم سالهاست که مرده ام
استاد حسین پناهی