ای جوان آرزویم تو
نور چشمان جستجویم تو
یک نفس گوش کن نوای مرا
گرمی ذوق گفتگویم تو
افسوس که نامه جوانی طی شد
و ان تازه بهار زندگانی دی شد
آن مرغ طرب که نام او بود شباب
افسوس ندانم که کی امد و کی شد
جوانی پلی میان کودکی و پیری است
خوشبخت آن کسی است که این پل را به سلامت بگذراند . . .
(کونان دوویل)
می سوخت چو شمع تا سحر در شب مرگ
بشکفت گل از گل رخش در تب مرگ
آرامتر از همیشه با یاد خدا
گل خنده زد و نهاد لب بر لب مرگ
هر دل شد حجله ای برای غم تو
هر دیده چو دجله است در ماتم تو
از یاد نرفته ای که دلها با توست
دل نیست مگر دلی که شد همدم تو
دنیا بسیار وسیع است و برای همه جائی هست
سعی کنیم جای واقعی خود را پیدا کنیم
هر اقدامی اگر بزرگ باشد ابتدا محال به نظر می رسد
کارلایل
آدمی ساخته افکار خویش است
فردا همان خواهد شد که امروز می اندیشیده است
موریس مترلینگ
به توانائی خود ایمان داشتن نیمی از کامیابی است
روسو