به سلامتی کاج که تو اوج یخ بندون زمستون ذات سبزش رو نشون میده
وگرنه توی تابستون که هر علف هرزی ادعای سبزی داره …
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻣﺸﺘﯿﺎ ﻧﻪ ﻭﺣﺸﯿﺎ
سلامتی دلتنگا نه دلسنگا
سلامتی سربازا نه چتربازا
سلامتی رازدارا نه نازدارا
سلامتی تو دلیا نه تو مخیا
سلامتی رفقا نه رقبا
سلامتی زجر دیده ها
سلامتیه خودم و خودت !
به سلامتی خودم که چه باشم و چه نباشم
واسه کسی مهم نیستم !
این بار به سلامتی زنهایی که مادر نیستند
آنهایی که نمی توانند مادر باشند
آنهایی که هرگز مادر نخواهند شد
آنهایی که قبلا مادر بودند ولی فرزندانشان را از دست داده اند
و به سلامتی مادران خفته در خاک !
ای جوان آرزویم تو
نور چشمان جستجویم تو
یک نفس گوش کن نوای مرا
گرمی ذوق گفتگویم تو
افسوس که نامه جوانی طی شد
و ان تازه بهار زندگانی دی شد
آن مرغ طرب که نام او بود شباب
افسوس ندانم که کی امد و کی شد
جوانی پلی میان کودکی و پیری است
خوشبخت آن کسی است که این پل را به سلامت بگذراند . . .
(کونان دوویل)
می سوخت چو شمع تا سحر در شب مرگ
بشکفت گل از گل رخش در تب مرگ
آرامتر از همیشه با یاد خدا
گل خنده زد و نهاد لب بر لب مرگ
هر دل شد حجله ای برای غم تو
هر دیده چو دجله است در ماتم تو
از یاد نرفته ای که دلها با توست
دل نیست مگر دلی که شد همدم تو
به سلامتی دختری که
یه لحظه قدم زدن با عشقشو
با هیچ ماشین مدل بالایی عوض نمی کنه