باز هم مثل همیشه که تنها میشوم ، دیوار اتاق پناهم میدهد
بى پناه که باشى قدر دیوار را خوب میدانی !
تو رفته ای اما یادت هنوز چه پابرجاست اینجا !
در قحطی تو چه دل خوشی دارند !
بیهوده می آیند و می روند این نفسهای من …
آدم فقط در مورد بقیه خیلى راحت میتونه بگه :
فراموشش کن !