میان این همه فرض های به درد نخور دنیا
فرض کن تو هنوز دوستم داری
و یکی ازهمین پنجشنبه ها
دلت برایم تنگ می شود
فرض کن
هیچ وقت نرفته ای
و تمام این سالها که نبودی شوخی کرده ای
فرض کن
دنیا هنوز به آدم های خیال پرداز وفادار است
و تو
میان چند میلیارد احتمال موجود
یکی از همین پنج شنبه ها
دلت برای من تنگ می شود
راحت
همه چیز به آخر میرسد ..
تو هنوز در قطاری
و میروی
ریل اما
خیلی وقت است
تمام شده ..
اما من و تو
دور از هم میپوسیم
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی تو دراین لحظه پر دلهره است
دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست
مرا از رویاهایت خط بزن...تو را از کابوسم خط زدم...تو خورشیدی..من زمین..نورت را بگیر..میخواهم دنیا را تمام کنم.....